|
کد مطلب: 182358
نگران کنندهترين شب عمر محسن رضايي/حاج قاسم: برگشتن به خانه ننگ است
تاریخ انتشار : 1394/05/08 07:46:39 نمایش : 1133
ديشب يکي از شبهاي بسيار نگران کنندهِ عمرم بود. هنگامي که شرح غم انگيز اظهار عجز فرماندهان تيپ را شنيدم، احساس کردم که دوستان و همکارانم با مشکلاتي روبه رو شده اند که بايد آنها را حل کرد.
به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار، عمليات رمضان در تايخ ۲۳/۴/۱۳۶۱، پس از عملياتهاي موفق و چشم گير ثامن الائمه، طريق ، طريق القدس، فتح المبين و بيت المقدس انجام شد و قرين موفقيت نبود. از آنجا که چهار عمليات موفق مزبور توقع فرماندهان و مسئولان يگانهاي سازمان رزم سپاه را به شدت افزايش داده بود، شکست و عقب نشيني در عمليات رمضان براي آنها تحمل ناپذير بود. در واقع، عدم موفقيت در اين عمليات، پرسشها و ابهامات بسياري را در ميان فرماندهان و نيروهاي رزمنده پديد آورده بود که ادامهِ کار را با مشکل روبه رو مي کرد.
براي حل اين مشکل در روز يکشنبه ۱۰ مرداد ماه سال ۱۳۶۱، فرماندهان عالي رتبهِ سپاه با حضور فرمانده کل سپاه دلايل و عوامل عدم موفقيت نيروها را در رسيدن به اهداف عمليات بررسي و سعي کردند با شناخت بيشتر از وضعيت جبهه، مجدداً نيروها را سازمان دهي و گزينهِ مناسبي را براي عمليات انتخاب کنند. اين جلسه از ساعت ۰۰:۹ تا ۰۰:۱۵ طول کشيد و تنها، چند دقيقه براي اقامهِ نماز ظهر و عصر تعطيل شد. مباحث مطرح شده در اين جلسه به دو بخش تقسيم مي شد: بخش نخست به گلايه هاي تلويحي و برادرانهِ فرمانده سپاه براي پايان دادن به برخي از ترديدها و اشکالهاي مطرح شده در اذهان برخي از کادرهاي عملياتي سپاه که به دليل عقب نشينيها و سازمان دهي جديد لشکرها به وجود آمده بود و بخش دوم به بررسيهاي فني و نظامي به منظور اتخاذ تدابير لازم براي تداوم عمليات اختصاص داشت. البته، بايد يادآور شد که هر يک از فرماندهان تيپها و لشکرها پيشنهادهاي خود را در اين زمينه ارائه کردند.
در «فصلنامه نگين ايران» با نشر اسناد مربوط به جلسات فرماندهان سپاه سعي شد خوانندگان را با فضاي بررسي مسائل و تصميم گيري در مورد عمليات در طول جنگ بيشتر آشنا کند. در يکي از اين جلسات که روزهاي پاياني عمليات رمضان برگزار شد آمده:
در آغاز جلسه، برادر مصطفي رداني پور، فرمانده قرارگاه فتح، آياتي از ابتداي سوره محمد (ص) را همراه با ترجمه آنها قرائت کرد و سپس، برادر محسن رضايي سخناني را به شرح زير ايراد نمود:
«ديشب يکي از شبهاي بسيار نگران کنندهِ عمرم بود. هنگامي که شرح غم انگيز اظهار عجز فرماندهان تيپ را شنيدم، احساس کردم که دوستان و همکارانم با مشکلاتي روبه رو شده اند که بايد آنها را حل کرد. در واقع، اين مسائل و مشکلات براي برداشتن قدمهاي بلندتر بعدي، که مد نظر امام است و ايشان مرتب آنها را براي ما و مردم بيان مي کنند، ابهاماتي را ايجاد مي کند. ديشب، تصميم گرفتم که در جلسهِ امروز، به برادران عزيزم عرض کنم که هر کسي نمي خواهد در سازمان رزم و جنگ بماند، خيلي خالصانه و صادقانه بگويد، سوگند ياد مي کنم که در اين زمينه، با هيچ کس صحبت نکنم و به برادران ديگر نيز تأکيد مي کنم که دربارهِ رفتن شما با هيچ کس صحبت نکنند.
هر کس کاري يا مشکلي دارد و نمي خواهد در لشکر و جبهه بماند، مي تواند در سپاه شهرستانش به خدمت مشغول شود، تا دست کم چند نفري که باقي مي مانند با هم قسم ياد کنند که تا پاي مرگ با هم باشند. کاري نکنيد که اعتبار خون شهيدان از بين برود، اگر اين طور شد، هيچ فايده و ثوابي نخواهيم برد. هر کس مي خواهد بماند و کار کند، بايد جبهه (منطقهِ عملياتي) خودش را مشخص کند و به کار ادامه بدهد، هر کس هم که نمي خواهد بماند، مي تواند هم اکنون برود. ما کار را با سه نفر هم آ غاز مي کنيم، بعد به خدمت امام مي رويم و مي گوييم آقا وضعيت ما بدين شکل است و شايد اين کار ده ماه طول بکشد.
بدين ترتيب، مطمئن هستيم که کار اندکي انجام مي شود، عزيزان، اگر قصد ماندن داريد، بياييد با هم سوگند ياد کنيم و جلو برويم؛ مگر چه شده که با بروز يک مشکل اين قدر زود عصباني شده ايد؟! آيا چيز عجيبي اتفاق افتاده است؟! چرا اين طور برخورد مي کنيد؟! اگر نسبت به تشکيل و راه اندازي لشکري انتقاد داريد، آن را مطرح کنيد، اما عدم اعتقاد به ايجاد لشکر نبايد کارها را متوقف کند.
حال اگر قرار شد در آيندهِ نزديک، خدمت امام بروم، به ايشان چه بگويم؟ اگر مشکلات اين عمليات (رمضان) را بگويم و براي نمونه عنوان کنم که اصلي ترين مشکل ما در عمليات رمضان شکل پدافندي خطوط دشمن و زمين منطقه بوده است، ايشان خواهند گفت، اينکه مسئله اي نيست، مطمئن باشيد و جلو برويد. در اين صورت، اگر من هم قولي بدهم و بيايم اينجا و ببينم باز هم وضع به همين شکل است، با مشکلات اساسي روبه رو خواهيم شد. خواهش من از شما اين است که امروز تصميمتان را بگيريد تا به بحثمان ادامه دهيم؛ زيرا، ادامهِ کار به شکل سابق ناممکن است.»
در پايان سخنان برادر محسن رضايي، سکوت عجيبي جلسه را فرا گرفت، چند لحظه بعد، صداي هق هق گريهِ تعدادي از فرماندهان سکوت جلسه را شکست و سپس، برادر قاسم سليماني، فرمانده تيپ ۴۱ ثارالله، در ميان همهمهِ حضار سخناني را ايراد کرد:
«برادراني که اينجا هستند در رويارويي با اين مشکلات به خانه هايشان برنمي گردند، حتي حاضر نيستند سالم برگردند؛ زيرا اين را ننگ مي دانند. در واقع، همه آمده اند تا جزء ياران امام حسين (ع) باشند. روزي که برادران به جبهه هاي جنگ آمدند، قسم خوردند که از پدر، مادر، زن، بچه و . . . بگذرند. به عبارت ديگر، ديگر براي آنها دنيايي مطرح نيست. سکوت برادران رنج آور است. آنها غير از گريه پاسخ ديگري ندارند.
من استدعا مي کنم که شما کارتان را ادامه دهيد؛ زيرا، براي ادامهِ عمليات، هيچ يک از برادران مشکلي ندارند، اگر مشکلي هم مطرح باشد دليل آن دلسوزي است، نه تمرد. ما مسلمانيم و همان طور که شما هم مي دانيد بزرگ ترين اصل اسلام اطيعواالله و اطيعواالرسول و اولي الامر منکم است؛ مسئله اي که براي ما جا افتاده و آن را پذيرفته ايم؛ بنابراين، هيچ يک از مسائلي که شما فرموديد، مطرح نيست و هيچ يک از برادران قصد بازگشت ندارند، مگر اينکه آنها را از جبهه بيرون کنيد يا اينکه جنازه شان را به خانواده شان تحويل دهيد.»
سپس، حسين خرازي با جسارت و صراحت خاص خود، طوري صحبت کرد که تا حدي فضاي احساسي و عاطفي جلسه را به سمت طرح مباحث استدلالي کشاند:
«ما با برادران آشنا هستيم و با آنها رفت و آمد داريم، ان شاء الله آنها بر تعهد خود باقي هستند؛ چرا که با خدا و با امام حسين (ع) عهد بسته اند که يا حسين، اني سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم الي يوم القيامه. اما در مورد اين مسئله که عنوان مي شود برخي از برادران نمي خواهند بجنگند، بايد بگويم، اين گونه نيست. براي نمونه، ديروز يک گردان از رزمندگان محلهِ خود ما به من گفتند: ما تازه آمده ايم و آموزش هم نديده ايم، بگذاريد ما دست کم، دو تا سه روز برويم آموزش ببينيم، بعد هر کجا خواستيد، مي رويم، اما اگر تکليف اين باشد که هم اکنون، خود را براي عمليات آماده کنيم، همين حالا هم آماده هستيم.
برادران براي جنگيدن و شهادت به جبهه آمده اند، اصلاً چيزي جز اين در مخيلهِ آنها نيز نمي گنجد، تنها مسئله اين بوده است که به برادران تأکيد کردم در عمليات دقت عمل بيشتري داشته باشند و اگر وقت و زمان کافي در اختيار داريم روي آموزش بچه ها بيشتر کار کنيم. پيش از اين شناسايي که مي کرديم، خود فرمانده تيپ بر کار تخريبچي نظارت مي کرد تا معبر مين را شناسايي کند، اما اکنون، اين گونه نيست و شما مي توانيد اين موضوع را از برادران فرمانده تيپ بپرسيد. در واقع، ما تنها مي خواهيم به اين مسائل رسيدگي بشود، حرف ما اين نيست که نمي جنگيم يا مي خواهيم کارشکني و سستي کنيم. حرف ما اين است که آيا از نيرويي که کيفيت لازم را ندارد و به راحتي شهيد و زخمي مي دهد؛ نيرويي که مي خواهد پشت خاکريز برود، متوقف مي شود يا به کندي حرکت مي کند، مي توانيم انتظار داشته باشيم با عراقيها بجنگد؛ و جلو تيربار آنها مقاومت کند يا خودش مانور بدهد.
خب اينها مسائلي است که مطرح شده است، اما به معناي اين نيست که برادران نمي خواهند بجنگند. صحبت اين بوده است که برادران از نظر کيفيت رزمي پيشرفت کنند و ما بايد در همين خطهاي پدافندي فرماندهان گردان، فرماندهان گروهان را آماده و نيروهاي برجسته را شناسايي کنيم و بدانيم چه کسي خوب تيراندازي مي کند، چه کسي مي تواند خوب تانک بزند، چه کسي را مي توانيم فرمانده گروهان بکنيم؟»
|
شهرستان فارسان در یک نگاه |
|
خبرنگار افتخاري |
|
google-site-verification: google054e38c35cf8130e.html
google-site-verification=sPj_hjYMRDoKJmOQLGUNeid6DIg-zSG0-75uW2xncr8
google-site-verification: google054e38c35cf8130e.html
|